English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1032 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
postscript U ضمیمه کتاب
postscripts U ضمیمه کتاب
lexicon [dictionary] U واژه نامه
word book U واژه نامه
wordbook U واژه نامه
glossary U واژه نامه
wordbook U واژه نامه
dictionary U واژه نامه
glossary U واژه نامه
glossaries U واژه نامه
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
capitulary U کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
excursus U مقالهء ضمیمه ضمیمه تشریحی
annexes U ضمیمه کردن ضمیمه
annexing U ضمیمه کردن ضمیمه
annex U ضمیمه کردن ضمیمه
deuteronomic U وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
caxton U کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
reader U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
invisible hand U منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
appendixes U ضمیمه
thereto attached U ضمیمه به ان
appendix U ضمیمه
appurtenance U ضمیمه
addendum U ضمیمه
supplemented U ضمیمه
supplementing U ضمیمه
supplements U ضمیمه
addenda U ضمیمه
insertion U ضمیمه
annex U ضمیمه
comprising <prep.> U به ضمیمه
apendix U ضمیمه
appendant U ضمیمه
appurtenence U ضمیمه
inclusive of <prep.> U به ضمیمه
including <prep.> U به ضمیمه
appendages U ضمیمه
attached U ضمیمه
attachment U ضمیمه
including U به ضمیمه
appendices U ضمیمه
annexing U ضمیمه
accompaniment U ضمیمه
enclosure U ضمیمه
amendments U ضمیمه
amendment U ضمیمه
enclosures U ضمیمه
accompaniments U ضمیمه
exhibited U ضمیمه
complemented U ضمیمه
complement U ضمیمه
exhibit U ضمیمه
complements U ضمیمه
exhibiting U ضمیمه
complementing U ضمیمه
accompanying U ضمیمه
supplement U ضمیمه
annexes U ضمیمه
exhibits U ضمیمه
appendage U ضمیمه
attaching U ضمیمه کردن
adjoint U مشوق ضمیمه
enclose U ضمیمه کردن
append U ضمیمه کردن
encloses U ضمیمه کردن
enclosing U ضمیمه کردن
adjuncts U ملازم ضمیمه
adject U ضمیمه کردن
accompanied U ضمیمه کردن
adjunct U ملازم ضمیمه
attaches U ضمیمه کردن
subjoin U ضمیمه کردن
enclosed U ضمیمه شده
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
accompany U ضمیمه کردن
annexed U ضمیمه منضم
attach U ضمیمه کردن
accompanies U ضمیمه کردن
affix U ضمیمه کردن
add U ضمیمه کردن
cirrus U اویز ضمیمه
affected [added] <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
affixed <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
annexed <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
attached <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
attributed <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
enclosed <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
codicils U ضمیمه وصیتنامه
appendixes U ضمیمه ذیل
attachment U ضمیمه الصاق
appendix U ضمیمه ذیل
codicil U ضمیمه وصیتنامه
arrangement U ضمیمه قرارداد
given in U ضمیمه شده
tags U ضمیمه شدن به
tags U ضمیمه کردن
tag U ضمیمه شدن به
affixes U ضمیمه کردن
affixing U ضمیمه کردن
tack U ضمیمه کردن
extrinsic U جزئی ضمیمه
tacked U ضمیمه کردن
affixed U ضمیمه کردن
attachment U ضبط ضمیمه
tacking U ضمیمه کردن
vermiform appendix U ضمیمه اعور
tag U ضمیمه کردن
arrangements U ضمیمه قرارداد
tacks U ضمیمه کردن
annex U پیوستن ضمیمه سازی
additions U اسم اضافی ضمیمه
the a invoice U صورت حساب ضمیمه
annexing U پیوستن ضمیمه سازی
cirrate U دارای زائده و ضمیمه
adjunction U ضمیمه مشاع سازی
annexes U پیوستن ضمیمه سازی
addition U اسم اضافی ضمیمه
pendants U بی تکلیف ضمیمه شده
pendant U بی تکلیف ضمیمه شده
annexation U ضمیمه سازی انضمام
attachment U توقیف کردن ضمیمه
tagged U بر چسب زده ضمیمه دار
attachment U ضمیمه اثاث جمع اوری
supplement U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplemented U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
scheduled U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplements U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
schedules U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplementing U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
schedule U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
termed U واژه
term U واژه
terming U واژه
neologisms U نو واژه
word U واژه
neologism U نو واژه
worded U واژه
mosul U واژه
return account U صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
attachable U قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
neologism U واژه تراشی
coinage U ابداع واژه
buzz word U رمز واژه
punctuation for reference U زیر واژه
synonyms U واژه هم معنی
intercalation U واژه افزایی
synonym U واژه هم معنی
score out that word U ان واژه را خط بزنید
synonym U واژه مترادف
keyword U واژه کلیدی
neologisms U واژه تراشی
dissylable U واژه دوهجائی
neologisms U واژه جدید
synonyms U واژه مترادف
neologism U واژه جدید
philologist U واژه شناس
worded U واژه سخن
neolalia U واژه تراشی
buzz words U رمز واژه
pejorative U واژه تحقیری
word blindness U واژه کوری
lexicology U واژه شناسی
word deafness U واژه کری
cognate U واژه هم ریشه
word U واژه سخن
word-blindness U واژه کوری
word count U واژه شماری
the root of a word U ریشه واژه
word order U ترتیب واژه ها
paronym U واژه هم ریشه
loanword U واژه بیگانه
loanword U واژه عاریه
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1tink and grow rich
1affixation
1popsicle
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com